کد مطلب:130017 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:145

اندوه رباب
رباب، همسر امام حسین (ع)، بسیار اندوهگین شد. او به شدت به آن حضرت علاقمند بود و از این رو وفاداری شگفتی از خود نشان داد.

ابن اثیر گوید: «همسر حسین (ع)، رباب، دختر امری ء القیس با وی همراه بود. او مادر سكینه دختر آن حضرت است. او را همراه دیگر اهل و عیال امام (ع) به شام بردند. سپس به مدینه بازگشت، شماری از اشراف قریش به خواستگاری او آمدند، ولی او پاسخ داد: نمی خواهم كه پس از رسول خدا (ص) پدر شوهری بگیرم. او یك سال پس از امام (ع) باقیماند، در حالی كه سقف هیچ خانه ای بر او سایه نیفكند، تا آنكه ضعیف شد و اندوهناك درگذشت». [1] .

ابن كثیر گوید: «هنگامی كه حسین (ع) در كربلا به شهادت رسید، رباب نیز با او همراه بود. وی علاقه ی شدیدی نسبت به آن حضرت در خود احساس می كرد... پس از حسین (ع) مردمان بسیاری از اشراف قریش به خواستگاری او آمدند و او پاسخ داد: نمی خواهم پس از رسول خدا (ص) پدر شوهری بگیرم. به خدا سوگند كه پس از حسین با هیچ مردی زیر یك سقف قرار نخواهم گرفت. او پیوسته برای آن حضرت اندوهگین بود تا رحلت كرد. گویند كه او پس از حسین (ع) چند سالی بیش نزیست و خدا داناتر است». [2] .

نقل شده است كه او مدت یك سال سر قبر ابا عبدالله الحسین (ع) ماند و سپس به مدینه بازگشت و چنین می گفت:

تا سال آینده سلام بر شما؛ و كسی كه یك سال كامل بگرید عذرش خواسته است. [3] .

این از جمله اخباری است كه نمی توان پذیرفت و بسیار بعید می نماید. از شعر وی نیز چنین استفاده می شود كه او مدت یك سال برای حسین (ع) گریه كرد، نه آنكه بر سر قبر آن حضرت مانده باشد. از همین رو یكی از مورخان آن را با عبارت قیل (گفته اند) آورده كه نشان ضعیف بودن آن است. [4] .


آری سبط ابن جوزی گفته است: «او مدت یك سال پس از حسین (ع) زیست و سپس از اندوه درگذشت. او پس از حسین (ع) زیر سایه هیچ سقفی قرار نگرفت». [5] .

با این نقل روشن می شود كه آن بیعت شعر را در پایان عمرش گفت. شاید زمانی آن را سرود كه نشانه های مرگ را به چشم دید و فهمید كه هنگام جدا شدن جان از كالبدش فرارسیده است؛ و گرنه شأن وی اقتضا می كرد كه تا پایان عمر، گرچه دراز باشد، به همان حالت بماند.

برخی مورخان نوشته اند كه او مرثیه اندوهباری برای امام(ع) سرود و در آن گفت:

آن كسی كه نور بود و از او فروغ می گرفتند؛

اینك در كربلا كشته اش روی زمین افتاده است؛

ای سبط پیامبر، خدایت پاداش نیك دهد؛

درباره ی رفتاری كه با ما كردی و با تو نیكو رفتار كند؛

تو كوهی استوار بودی كه به آن پناه می بردم؛

و با ما با دلسوزی و دینداری رفتار می كرد؛

دیگر یتیمان و تهی دستان و بینوایان كسی را ندارند؛

كه آنان را بی نیاز سازد و به او پناه ببرند؛

به خدا سوگند كه هیچ كس را به جای شما خویشاوند نخواهم گرفت؛

تا آنكه میان خاك و گل مدفون شوم. [6] .


[1] الكامل في التاريخ، ج 4، ص 88.

[2] البداية و النهاية، ج 8، ص 212.

[3] همان.

[4] الكامل في التاريخ، ج 4، ص 88.

[5] تذكرة الخواص، ص 265.

[6] ر. ك: الاغاني، ج 16، ص 147.